با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
سلام علیکم اولاً: مرجع تقلید، معصوم نیست که عاری از خطا باشد و نتوان او را نقد کرد. پس نباید از نقد مراجع تقلید، تعجب کنید و آن را کاری عجیب و جدید بدانید. ثانیاً: اگر در درس آقایان مراجع تقلید، حضور یابید، خواهید دید که هم آن عزیزان، از استادان خود، نقل و نقد میکنند و هم شاگردان، به صورت زنده و رو در رو، از استاد و مواضعش انتقاد و اشکال میکنند. نکتهی جالب، این است که مراجع معظم تقلید، با سعهی صدر و روی خوش، به اشکالات و انتقادات شاگردان خود، گوش داده و به آنها پاسخ میدهند. ثالثاً: نباید برای منصبی که حدود مشخصی ندارد و برخی نالایقان، با صرف مبالغی وجوه نقد، توانستهاند جمعی سادهدل را بر گرد خویش، جمع آورده و ادعای مرجعیت نمایند، مصونیت از انتقاد، قائل شوید. اگر این باب شود که از مراجع تقلید، نمیتوان انتقاد کرد، فرصتطلبانی پیدا خواهند شد که با جمعآوری گروهی در اطراف خود، خویش را مرجع تقلید معرفی نموده و از معرض انتقاد سالم و سازنده، دور سازند؛ که در این صورت، کار عوام، سخت و سختتر شده و حیرت و سرگردانیشان روز افزون خواهد بود. رابعاً: ما در دینداری خود، با هیچ شخصی تعارف نداریم. مرجع تقلید، آبرویش را از دین خدا گرفته است نه این که دین خدا، آبرویش را از مرجع تقلید گرفته باشد. پس وقتی مرجع تقلید، به جای این که بلندگوی شرع انور باشد، قدم در راه ذوقیات و علایق و سلایق خود بگذارد و خواستهی خود را به جای خواستهی دین، بیان نماید، بر شاگردان اوست که او را تحذیر و عوام مردم را از تعسف او، با خبر نمایند. خامساً: توصیه میکنم از شخصیتزدگی، بپرهیزید و همچنان که توصیهی اولیای دین است، مردمان را با دین خدا بسنجید نه این که دین خدا را با مردمان بسنجید. ملاک ما، ثقلین است یعنی قرآن کریم و روایات معتبر از عترت طاهره (علیهم السلام)، پس آنچه مطابق با ثقلین بود را بپذیرید و آنچه مطابق نبود را رها کنید تا کمال یابید و به سعادت ابدی برسید. ان شاء الله
(فرزندم!) در مقابل برادر دینى خود (این امور را بر خود تحمیل کن:) به هنگام قطع رابطه از ناحیه او، تو پیوند برقرار نما و در زمان قهر و دوریش به او نزدیک شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى کردنش نزدیکى اختیار کن، به هنگام سخت گیریش نرمش و به هنگام جرم، عذرش را بپذیر، آن گونه که گویا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست; اما بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهى یا درباره کسى که اهلیّت ندارد به کار بندى. هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگیر که با این کار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى. نصیحت خالصانه خود را براى برادرت مهیا ساز، خواه این نصیحت (براى او) زیبا و خوشایند باشد یا زشت و ناراحت کننده.
از مشاوره با زنان (کم خرد) بپرهیز که رأى آنها ناقص و تصمیمشان سست است و از طریق حجاب، دیده آنها را از دیدن مردان بیگانه باز دار، زیرا تأکید بر حجاب، آنها را سالم تر و پاک تر نگاه خواهد داشت. (افراد غیر مطمئن را بر آنها وارد نکن زیرا) بیرون رفتن آنها بدتر از آن نیست که افراد غیر مطمئن را به آنها راه دهى. اگر بتوانى که آنها غیر از تو (از مردان بیگانه) دیگرى را نشناسند چنین کن و به زن بیش از کارهاى خودش را وامگذار، زیرا او همچون شاخه گل است نه قهرمان و مسلط بر امور. به خاطر احترام او، دیگرى را (بیگانه اى را) احترام مکن و احترامش را به حدى نگه دار که او را به این فکر نیندازد که براى دیگران (بیگانگان) شفاعت کند. برحذر باش از اینکه در جایى که نباید غیرت به خرج دهى، اظهار غیرت کنى (و کار تو به سوء ظن ناروا بینجامد) زیرا این غیرت بى جا و سوء ظن نادرست زن پاک دامن را به ناپاکى، و بى گناه را به آلودگى ها سوق مى دهد.
بیایید پای صحبت های امام علی علیه السلام بنشینیم و بهترین وسائل رسیدن به خدا را استماع نماییم.
برترین وسیله اى که متوسّلان به خدا، به آن توسّل مى جویند ایمان به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) اوست و جهاد در راه خدا که قلّه رفیع اسلام است و کلمه اخلاص (و شهادت به یگانگى خدا) که هماهنگ با فطرت انسانى است، و برپا داشتن نماز که حقیقت دین و آیین است، و اداى زکات که فریضه اى واجب است، و روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عذاب الهى است، و حج و عمره خانه خدا که نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناه است و صله رحم که سبب فزونى مال و طول عمر، و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگ هاى بد پیشگیرى مى کند و خدمت به خلق که از لغزش ها و شکست هاى خفّت بار جلوگیرى مى کند.
خداوند سبحان، از فرزندان آدم پیامبرانى برگزید و از آنها پیمان گرفت که وحى الهى را به خوبى حفظ کنند و امانت رسالت را به مردم ابلاغ نمایند، این در زمانى بود که اکثر مردم پیمانى را که خداوند از آنها گرفته بود دگرگون ساختند و همتا و شریکان، براى او قرار دادند و شیاطین، آنها را از معرفت خداوند بازداشتند و از عبادت او جدا کردند، به این دلیل خداوند، پیامبرانش را در میان آنها مبعوث کرد و رسولان خود را پى در پى به سوى آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آنها مطالبه کنند و نعمتهاى فراموش شده الهى را به آنان یادآورى نمایند و با ابلاغ دستورات او حجّت را بر آنها تمام کنند و گنجهاى پنهانى عقلها را براى آنها آشکار سازند و قدرت خدا را به آنها نشان دهند، از جلمه: سقف برافراشته آسمان که بر فراز آنهاست و گاهواره زمین که در زیر پاى آنها نهاده شده و وسایل زندگى که حیات به آنها مى بخشد و سرآمدهاى عمر که آنان را فانى مى سازد و مشکلات و رنجهایى که آنان را پیر مى کند و حوادثى که پى در پى بر آنان وارد مى شود. و خداوند سبحان هیچ گاه جامعه بشرى را از پیمان مرسل، یا کتاب آسمانى، یا دلیلى قاطع، یا راهى روشن خالى نگذارده است، پیامبرانى که کمى نفراتشان و فزونى دشمنان و تکذیب کنندگانشان، آنها را از انجام وظایف، باز نمى داشت، پیامبرانى که بعضى به ظهور پیامبرى آینده بشارت مى دادند و بعضى از طریق پیامبر پیشین شناخته شده بودند و به این ترتیب قرنها گذشت و روزگاران، سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان، جانشین آنان شدند.
روایت شده: یکی از یاران امیرالمومنین علیه السلام که او را همام می گفتند و مردی عابد بود به حضرت عرضه داشت: اهل تقوا را چنانکه گویی آنان را می بینم برای من وصف کن. امام در پاسخ او درنگ کرد، سپس فرمود: ای همام، تقوای الهی پیشه کن و کار نیک انجام بده، زیرا خداوند با اهل تقوا و اهل کار نیک است. همام به این مقدار سخن قناعت نکرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پیامبر - که درود خدا بر او و آلش باد – درود فرستاد و سپس فرمود:
فرمان او قطعى و حکیمانه است و رضاى او امان و رحمت. با علم و آگاهى داورى مى کند و با حلم و بردبارى عفو مى نماید. خداوندا سپاس و ستایش مخصوص توست، در برابر آن چه مى گیرى و آن چه عطا مى کنى و بر عافیت و بلایى که مى فرستى; حمد و سپاسى که رضایت بخش ترین حمدها نزد تو باشد; حمدى که محبوب ترین حمدها در پیشگاه توست; حمدى که برترین حمدها نزد تو خواهد بود. حمدى که تمام جهان خلقت را پر کند و تا آن جا که خواسته اى، برسد; حمدى که از تو محجوب و پوشیده نماند و در پیشگاه تو کاستى نداشته باشد; حمدى که عددش پایان نگیرد و در پهنه زمان، فنا در آن راه نیابد. (خداوندا) کنه عظمت تو را هرگز درک نمى کنیم، جز این که مى دانیم تو زنده و قائم به ذات خود و دیگران قائم به تواند. هیچ گاه خواب سبک و سنگین، تو را فرا نمى گیرد (تا از بندگانت غافل شوى). افکار (بلندپرواز) هرگز به تو نمى رسد و چشم ها (ى تیزبین) تو را نمى بیند; ولى تو چشم ها (و حرکات آن ها) را مى بینى و اعمال و کردار (بندگان) را احصا مى کنى و زمام همگان به دست توست.
اگر بخواهى دوّمین نفر یعنى موساى کلیم(علیه السلام) به تو معرفى مى کنم، آن گاه که عرضه داشت: پروردگاررا! به آن چه به من از نیکى عطا کنى نیازمندم، به خدا سوگند! موسى(علیه السلام)غیر از قرص نانى که بخورد از خدا نخواست; زیرا وى (از زمانى که از مصر فرار کرد و به سوى مدین آمد) از گیاهان زمین تغذیه مى کرد تا آن جا که بر اثر لاغرى شدید و تحلیل رفتن گوشت بدن او رنگ سبز گیاه از پشت پرده شکمش آشکار بود. و چنان چه بخواهى سوّمین نفر داوود ـ که درود خدا بر او باد ـ صاحب «مزامیر» و قارى بهشتیان را به تو معرفى مى کنم; او با دست خویش از برگ درخت خرما زنبیل مى بافت و به دوستانش مى گفت کدام یک از شما حاضر است این ها را براى من بفروشد، از بهاى آن قرص نان جویى تهیه مى کرد و تناول مى نمود.
با سلام . ازشما دوستان عزیز خواهشمندم که نظرات و پیشنهادات خود و همچنین به همراه مطالبی که مد نظر شما هست را برای بنده ارسال کنید تا با استفاده از آن ها وب سایتمان را پر بارتر و جذاب تر کنیم .